سلام امیدوارم عزاداری های شما قبول باشه از این به بعد سعی کنید
اگر انسان خوبی نبودیم از این به بعد باشیم
دیروز جاتون خالی رفتیم زیارت آقا امام رضا برای تسلیت نائب زیاره هم
بودیم عکسهایی هم گرفتم امیدوارم خوشتون بیاد
این عکس مربوط به مراسم که در این مراسم نمادین زنان نوغان
شبه تابوتی درست می کنند منظور تابوت امام رضا (ع)است و
ان را تا داخل حرم برده و گلباران میکنند در جلوی آن هم مامون حرکت میکند
این هم عکسی از پیرمرد سقا که به مردم آب می داد
شهادت حضرت محمد (ص) امام حسن مجتبی(ع) امام رضا بر تمتم شیعیان تسلیت باد
اربعین کربلا سراسر غم بود و ماتم و اندوه. میلیونها عزادار حسینی جای جای خاک سرخ کربلا را با اشکهای خود شستشو دادند و فریاد حسین خواهی خود را تا اوج آسمانها برکشیدند. تصاویر عاجزند از درک این اندوه...........اما!
امروز روز سختی بر خانواده حسین (ع) است دیگه بچه ها بابا ندارن بچه ها عمو عباسو ندارن که براشون آب بیاره همه تنها خسته زینب بی دادش بالو پرش شکسته آخه چرا باید کشته میشدند چرا ؟ چون اسلامو زنده نگه دارن!!! اما حیف که ما نمیتونیم اون زحمتو با ادامه راهشون حفظ کنیم چرا ما جوونا باید انقدر قدر نشناس باشیم ؟
امروز عزاداری میکنیم فردا عزاداری میکنیم ولی بقیه روزها چی یعنی امام حسین (ع) قیام کرد تا ما محرم صفر فقط آدم باشیم نه امام حسین قیام کرد تا ما تا مردن آدم باشیم پس بیاییم از امروز تاساله دیگه آدم باشیم
به نام خدای کربلا
هیأتها و تکیه ها و خیمه ها همه جمع شدند دیگه کسی توی مسجدها و تکیه ها نیست
زندگی عادی مردم شروع شده بی آنکه فکر کاروان اسرایی باشند که قبل از روز عاشورا کاروان سالار داشت علمدار داشت جوانان بنی هاشم داشت و فداعیان و عاشقان ولایت داشت!
یعنی همه چیز تمام شد رفت تا سال بعد ؟؟؟؟؟
اول این مصیبت از عاشورا شروع میشه نه آنکه با عاشورا تمام شود و مسیر زندگی ما باید تداوم حرکت عاشورای حسین باشد!!
نمیدونم شاید آنها که حسین را فراموش میکنند
همانها هستند که میگویند
حوسین
و چه کم هستند آنها که پیرو راستین حسین (ع اند
اگر امام حسین ( ع ) در 10 سال حکومت معاویه، به علل مختلف قیام مسلحانه نکردهرگز دست از مبارزه سیاسی بر علیه حکومت فاسد معاویه نکشید و همواره با او ، سینه به سینه، مبارزه سیاسی میکرد
حال چرا از دوران زندگی امام حسین (ع) که دریای بیکران فضایل و معارف است
و میتواند الگو خوب برای جهانیان، بویژه مسلمانان باشد
فقط به فراز قیام عاشورا پرداخته میشود؟!!
و از سایر ابعاد شخصیّت و حیات ایشان به خصوص دوران امامت 12 ساله ایشان کمتر سخنی و کلامی بیان میشود؟!
چقدر مظلوم هست امام حسین (ع
آجرک الله یا بقیه الله
در آستانه ی ورود به دنیا صاحب یک جسم میشوید. ممکن است از آن خوشتان بیاید و یا اصلا خوشتان نیاید. این بدن تا آخرین روز اقامت در دنیا متعلق به شماست. میتوانید از تواناییهای مختلف آن بهره ببرید یا بدون استفاده از آن سالهای اقامت خود را در دنیا، بیمصرف بگذرانید.
این مدرسه در طول زندگی درسهای فراوانی را به شما میآموزد. این فرصت برای شما فراهم میشود تا هر روز در این مکان آموزشی، درس جدیدی را یاد بگیرید. ممکن است به نظرتان برسد درسهای ارائه شده غیرعاقلانه، سخت و دشوار و یا به درد نخور است اما فایده ی یادگیری آنها را بعد متوجه خواهید شد.
رشد کردن، از آزمون و خطا تشکیل میشود. تجربیاتی که پس از یک شکست حاصل میشوند به اندازه ی شادیهای پس از موفقیت، در رشد و بالندگی شما موثر هستند.
درسهایی که باید بیاموزید در قالبهای مختلف تا زمان یادگیری کامل به شما ارائه میشوند. وقتی درسی را فرا گرفتید به کلاس بالاتر میروید و درس دیگری آغاز میشود.
هیچ قسمتی در زندگی وجود ندارد که در آن نکتهای برای یادگیری وجود نداشته باشد. تا زمان نفس کشیدن درسهایی برای یادگیری هست.
اگر چیزی در وجود کسی هست که باعث نفرت یا دوست داشتن شما میشود، به خودتان مراجعه کنید. چون دیگران منعکس کننده ی رفتار و برداشت شما هستند.
توانایی استفاده از امکانات مختلف
تمام تجهیزات و تواناییهای لازم در وجود اشخاص تعبیه شده و نحوه ی استفاده از آنها در دست خودشان است. شما میتوانید از موهبتهای الهی بهره بگیرید یا آنها را بدون استفاده به حال خود رها کنید. انتخاب با شماست.
هنگامی که خداوند مشغول خلق دنیا بود، سوالی را برای فرشتگان مقرب طرح کرد. خداوند از آنها پرسید بهترین جا برای مخفی کردن راز زندگی کجاست؟
یکی از آنها گفت: دفن در دل خاک تیره . دیگری گفت: پنهان کردن در قعر دریاها و اقیانوسها. و فرشته ی دیگر گفت: آن را در کوهها قرار بدهید. خداوند در جواب گفت: اگر راز زندگی در این مکانها پنهان شود فقط عده ی کمی میتوانند راز زندگی را کشف کنند این راز باید در دسترس همه مخلوقات من باشد. پس لازم است این راز، در قلب تکتک انسانها نهفته باشد. از آن روز تا به الان راز زندگی در قلب انسانهاست اما همه در جاهای دیگر به دنبال آن میگردند. تمام پاسخها در وجود خود انسانها نهفته است. فقط باید به اعماق دل و روح خود نگاهی بیندازید. به نجوای دل و روح خود گوش فرا دهید و به ندای قلب خود اعتماد کنید.
- اگر بر حسب اتفاق زندگی را شکستید آن را تعمیر کنید.
- اگر آن را امانت گرفتید به صاحب اصلی آن برگردانید.
- اگر آن را با ارزش میدانید از آن مخافظت کنید.
- اگر آن را آشفته و نامرتب کردید، دوباره به حالت منظم برگردانید.
- اگر نمیدانید چگونه از آن استفاده کنید به دفترچههای راهنما یعنی کتابهای مختلف و انسانهای با تجربه مراجعه کنید.
- اگر در آن چیزی و یا نکتهای هست که ربطی به شما ندارد و مربوط به انسان دیگر است در آن دخالت نکنید.
- اگر انجام کاری یا به زبان آوردن حرفی، زندگی دیگری را خراب میکند، سکوت اختیار کنید.
نویسنده : بهاره حاجیلی
طراحی عکس : خودم برگرفته از سایت تینی پیک
مروز دوشنبه است یه روز از روزای هفته ولی یه فرقی با روزای دیگه داره فکر کردم برم خونه کسی که خیلی ها آرزو رفتن به اونجا رو دارن آره اونجا یه جای خاصه و صاحب اون خونه هم یه شخص خاص صاحب این خونه امام رضاست که همه میگن غریبه چون دور از خونه واده و جدش به شهادت رسید حالا من میخوام شما رو هم تو این مهمونی دعوت کنم شاید شما هم از صاحب خونه کمک بخوای
بعد با ادب خودتو به اتاق پذیرایی نزدیک کنی حالا میتونی هر چی میخوای به صاحب خونه بگی مثل این مهمونا که هر کدومشون یه مشکلی دارن و اومدن از آقا کمک بگیرن مطمئنا آقا کمکشون می کنه مهم نیست که حتما صاحب خونرو ببینی مهم چیزی که تو قلبت میگزره خونه رو از نزدیک ببینی فاصله در نظرنیست مهم فاصله قلبی که یه آدم حتی از آمریکا یا فرانسه می تونه فاصله اش از منی که تو مشهدم کمتر باشه حتی همین الان که داری این وبلاگو می خونی می تونی به آقا سلام بدی آقا هم جواب سلامو میده چون خیلی باحاله ما مشهدی ها هر چی داریم از برکت آقاست خوب امیدوارم دعا کرده باشی
فکرمیکنید بعد از اینجا میخوام کجا برم جایی که همه ما یه روز میریم اونجا!!!!!!!!!!!!
خداوندا ! مرا رها شده عفوت، آزاد کرده رحمتت قرار ده، آنطور که احساس نمایم از روی نشانهای که تو مرا بخشیدی !
پروردگارا ! حتی اگر تنها برای یک گناه مرا مستوجب آتش گردانی؛ حق تست و ستم نکردهای ولی میگوئیم تو البته ارحم الراحمینی !
بار کریما ! باز گوئی گناهان و ناله و زاری تنها بدلیل طمعی است که مهربانی تو را در بخشش و هدایت بسوی خود طلب کنم!
یا حلیم ! بردباری تو مرا به تعجّب وا میدارد تو ما را با اینهمه گناهان ؛ رسوا نکردهای و خطاپوشی کردهای تا بلکه من بخود آیم , رو بسوی تو و پاکیها کنم!
یا ستارالعیوب ! چه گناهانی را که به بزرگواریت پرده پوشی کردی وآبروی ما را حفظ کردی، خدایا البته میدانم که اینهمه و تمام این مهربانی تنها بدین دلیل است که تو بزرگواری نه آنکه من نزد تو گرامی باشم !
خدایا ! در کودکی به شوق خوردن بستنی در شهر، دعا میکردم تا مریض شویم ؛ تا بلکه باین بهانه و به اجبار، پدر از کوره دهاتمان به شهر ببرد و....! و حالا به شوق شفایت و اخذ دوایت، آرزوی درد داریم، پس خدایا دردی ده که هیچ درمانی نپذیرد الا به دوایتو
گفتاری از دختر عالی مقام حضرت امیرالمومنین(ع) حضرت زینب(س)
در شام خطاب به یزید معلون که فرمودند:
ای پسر آن کسی که جد من اسیرش کرد و سپس آزادش فرمود: آیا این عدالت است که زنان و کنیزان خود را در پناه پرده و مکان مناسب قرار دهی؛ ولی دختران رسول خدا(ص) را در حال اسیری به این و آن سوی بکشانی. و پرده و پوشش آنها را از بین ببری و چهرهایشان را نمایان کنی و دشمنان آنها را شهر به شهر ببرند و بومی و غریب به آنها چشم بدوزند و دور و نزدیک صورتهای آنها را ببینند؟!
شگفتا، حضرت زینب(س) در میان آن همه مصایب کمرشکن که دید، به نداشتن حجاب اشاره میکند و آنچه او را زجر میدهد و دلش را میگدازد ناپوشیدگی چهرة آنان و نگاه نامحرمان به ایشان است.
(کجاست حضرت زینب تا ببیند که در این زمانه برخی دختران و زنان خود مایلند تا در معرض نمایش دیگران قرار گیرند ...)
ام کلثوم نیز خطاب به شمر گفت: هنگامی که ما را به شهر شام بردی از دری وارد کن که کمتر تماشاگر آنجا باشند تا به ما کمتر بنگرند. و بگو تا این سرهای «شهدا» را از بین کجاوههای بیرون ببرند تا مردم متوجه سر ما نشوند و به ما نظر نیفکنند. زیرا ما در اثر نگاه نامحرم بسیار رنج و عذاب کشیدیم.
دخترک امام حسین(ع) با اینکه شهادت پدر گرانقدر و عموی بزرگوارش حضرت ابوالفضل(ع) و برادرانش و...، اسیری در دست دشمنانی مثل عمربن سعد، شمر و هزاران جنایتکار و درندة دیگر، اهانت و ضرب و جر آنها، به آتش کشیدن خیمهها و به سرقت رفتن اموال، تشنگی، گرسنگی و صدها مصایب دیگر، جگر او را آتش میزند و سراسر وجودش را به درد میآورد. چیزی که بسیار پراهمیتتر است و به ساحت مقدس امام حسین(ع) از آن شکوه میکند، برهنه شدن سر اوست.
(چرا برخی از زنان و دختران قدر این دوران را نمی دانند
خدایا تو از همه داناترینی
خدایا تو بهتر میدانی که چه کاری را باید در چه وقتی انجام بدی
خدایا پس دعاهای گناهکارترین و شرمنده ترین بنده ات را مستجاب فرما
خدایا همین حالا که این دعا را مینویسم واقعا روم نمیشه همچین تقاضایی ازت کنم
خدایا به خودم میگم کسی که این همه گناه کرده چه جوری روش میشه اصلا دعا کنه
خدایا اگر از صبح تا شبم بشینم گریه کنم هنوز کمه چقدر من انسان نادانی بودم چقدر............
خدایا بعضی وقت ها به خودم میگم تو با این همه گناهی که کردی چه جوری روت میشه نماز بخونی و جلوی خدا بایستی
خدایا ولی اینو خوب میدونم و میفهمم که تو چقدر من و بندگانت را دوست داری یادم نمیره که چه جوری منو از دست شیطان پلید نجات دادی
چقدر منو دوست داشتی که منو به راه راست هدایت کردی و بالاترین نعمتت رو به من دادی<<سلامتی>>
حالا میخوام بدونم چه جوری میخوای این بنده ضعیف و ذلیلت را ببخشی و دعایش را مستجاب کنی.
به راستی با اینهمه نادانی به این پی بردم که تو ای خدای مهربان مستحق همه ی صفات ثبوتی هستی.
و دوست دارم در قیامت و هم اکنون جلوی هیچ بنده ای و هیچ یک از فرشتگانت مرا خوار و ذلیل نکنی
و دوست دارم اینقدر منو زجر بدی در این دنیا اینقدر زجر بدی که خودت بدونی چقدر دوستت دارم و به فرشتگانت هم بگی این همان بنده ی من است
خدا کجاست؟
خدا کجاست؟ هم اینجا، هم اونجا، اصلاٌ همه جا
.ندیدن دلیل نبودن نیست. اگر خوب مفهوم این جمله را بفهمیم، به واقعیت بزرگی دست پیدا میکنیم و اون این که خدا هست حتی اگه ما نبینیمش
.آخه از ما چه انتظار میره مایی که چیزها و واقعیتهایی رو که در و قدمی ما اتفاق میافته نمیبینیم چطور میخواهیم خدا را ببینیم؟ (البته من به این حقیقت هم اعتقاد دارم که خدا از رگ گردن هم به ما نزدیکتره ولی خب حالا
).نمونهای از این اتفاقات که بیشک هر روزه ما شاهدش هستیم و از اتفاقاتیه که مکمل همند تولد و مرگه
.اگه ما به آفرینش خودمون فکر کنیم و به مرگی که چشم انتظار ماست شاید فقط شاید
یه کم بتونیم خودمون رو برای دیدن خدا آماده کنیم